جدول جو
جدول جو

معنی ذات عروس - جستجوی لغت در جدول جو

ذات عروس
(تُ عَ)
از جملۀ مثلی است که زبّاء پس از کشتن جذیمهالأبرش گفت: ذات عروس تری. (المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساق عروس
تصویر ساق عروس
نوعی شیرینی که با آرد، شکر و روغن به شکل ساق درست می کردند، ساق عروسان
فرهنگ فارسی عمید
(قِ عَ)
نوعی از شیرینی ولایت از چهار شربت. (غیاث اللغات). ساق عروسان. (آنندراج از بهارعجم) :
کند از ذوق دست خود را بوس
دست هرکس رسد به ساق عروس.
محمد قلی سلیم (از بهار عجم) (آنندراج).
رجوع به ساق عروسان شود
لغت نامه دهخدا
(هََعَ)
هفت سیاره. هفت چشم فلک:
ای هفت عروس نه عماری
بر درگه تو به پرده داری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(تُ عِ)
یاقوت گوید: ذات عرق مهل یعنی میقات و احرام بستن گاه حاجیان عراق باشد و آن حدّ میان نجد و تهامه است. و بعضی گویند عرق کوهی است براه مکه و ذات عرق بدانجاست و اصمعی گوید قسمت مرتفع از بطن الرمّه تا خم های ذات عرق نجد باشد و عرق کوه مشرف بر ذات عرق بود و ساعده بن جویه درشعر خود همانجا را اراده کرده است. آنجا که گوید:
لمّا رای عرقا و رجع صوته
هدراً کما هدرا لفنیق المصعب.
و دیگری گوید:
و نحن بشهب مشرف غیر منجد
و لا متهم فالعین بالدّمع تذرف.
و آن بدو منزلی مکه است.
و ابن عیینه گوید: سألت اهل ذات عرق امتهمون انتم ام منجدون فقالوا: ما نحن بمتهمین و لامنجدین. یعنی شمایان از ارض تهامه باشید یا نجد گفتند از هیچیک. و ابن شبیب گوید ذات عرق از غور است و غور از ذات عرق باشد تا اوطاس و اوطاس بر سر راه است و نجد از اوطاس است تا قریتین. و برخی گفته اند: اول تهامه از جانب نجد، مدارج ذات عرق باشد. و یکی از اهل عراق گفته است:
و نحن بسهب مشرف غیر منجد
و لامتهم فالعین بالدمع تذرف.
- انتهی.
رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 271 و امتاع الاسماع ج 1 ص 112 و 344 و معجم البلدان یاقوت ج 6 ص 154 و 183 س 14 والموشح مرزبانی ص 50 و 119 و 196 و عیون الأخبار ج 1 ص 77 و 20 و ج 3 ص 18 و 28 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساق عروس
تصویر ساق عروس
نوعی از شیرینی ولایت از چهار شربت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت عروس
تصویر هفت عروس
((~. عَ))
کنایه از هفت سیاره
فرهنگ فارسی معین